معنی عروس دهکده
حل جدول
لغت نامه دهخدا
دهکده. [دِ ک َ دَ / دِ] (اِخ) دهی است از دهستان هکان بخش کوهک شهرستان جهرم. واقع در 30هزارگزی باختر جهرم. سکنه ٔ آن 300 تن. آب آن از چشمه ٔ شور تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
دهکده. [دِ ک َ دَ / دِ] (اِ مرکب) به معنی خانه ٔ ده یعنی خانه ای که در ده واقع باشد به قلب اضافت. (غیاث) (آنندراج). || قریه. روستا. ده. دیه. ده کوچک. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ده شود. || قصبه. (یادداشت مؤلف).
واژه پیشنهادی
ناصر ملک مطیعی
عربی به فارسی
عروس , تازه عروس
فرهنگ معین
(دِ کَ دِ) (اِمر.) ده، قریه، روستا.
فرهنگ فارسی هوشیار
خانه ای که در ده باشد
فرهنگ عمید
زنی که تازه ازدواج کرده،
زن نسبت به خانوادۀ شوهرش، زن پسر یا زن برادر،
(صفت) [مجاز] هر چیز بسیار زیبا، آراسته، خوب،
* عروس پس پرده: = کاکنه
* عروس چرخ: [مجاز] خورشید،
* عروس خاوری: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس روز: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس فلک: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس دریایی: (زیستشناسی) جانوری سختپوست با بدنی شفاف و چتری که در اطراف بدنش شاخکهای بسیار دارد،
دهکده
ده، قریه، ده کوچک،
خانهای که در ده باشد،
مترادف و متضاد زبان فارسی
آبادی، ده، دهات، رستاق، روستا، قریه، قصبه
فارسی به ایتالیایی
villaggio
فارسی به آلمانی
Dorf (n), Hamlet [noun], Ortschaft (f)
معادل ابجد
374